انیمیشن ابزاری خارقالعاده در دنیای سینماست که به فیلمسازان اجازه میدهد عمیقترین احساسات و تجربیات انسانی را به شکلی بیان کنند که در آثار لایواکشن (غیرانیمیشنی) به سختی ممکن است. بسیاری از انیمیشنهایی که به موضوع جنگ میپردازند، تاریکترین و تفکربرانگیزترین وجوه این پدیده را از دریچه داستانهای شخصی نویسندگان و کارگردانان به تصویر کشیدهاند.
سبک هنری انیمیشن تأثیر زیادی بر نحوه دریافت خشونت و تراژدی توسط مخاطبان دارد و گاهی با رنگآمیزی لطیفتر، تلخی وقایع را قابل لمستر و تأثیرگذارتر میکند.
ترکیب تضادآمیز ژانری که معمولاً با جادو و روشنایی همراه است با موضوع سنگینی مثل جنگ، خود به خود جذابیت خاصی به این آثار بخشیده. این لیست شامل ۱۰ فیلم برتر انیمیشن درباره جنگ است؛ فیلمهایی که با استفاده از تکنیکهای روایی متفاوت و گاه غیرمنتظره، توانستهاند از مرزهای سنتی این ژانر عبور کرده و آثاری ماندگار خلق کنند.
برخی از این فیلمها به جنگهای واقعی و معاصر میپردازند و برخی دیگر با نگاهی استعاری پیامهایی درباره صلح و انسانیت منتقل میکنند. آنچه مسلم است، همه این آثار با عمق و دقت کمنظیری ساخته شدهاند.
۱۰
Mulan (1998)
کارگردانان: تونی بنکرافت و بری کوک

مولان از جمله آثاری است که در نگاه اول شاید بیشتر یک داستان فانتزی و خانوادگی به نظر برسد، اما در بطن خود مفاهیم جدی مرتبط با جنگ و هویت فردی را بررسی میکند. این انیمیشن که محصول دوران طلایی دیزنی است، با ترکیب افسانههای کهن چینی و فضای جنگی آن زمان، سفر درونی مولان را به تصویر میکشد؛ دختری که برای نجات خانواده و کشورش پا به میدان نبرد میگذارد.
هرچند طراحی رنگارنگ و موسیقیهای بهیادماندنی فیلم گاهی مخاطب را از جدیت ماجرا غافل میکند، اما لحظات خطرناک و تصمیمهای سرنوشتساز مولان نشان میدهد که این داستان چیزی فراتر از یک روایت سرگرمکننده کودکانه است.
مولان در طول فیلم میآموزد که چگونه به تواناییهای خود ایمان بیاورد و از مهارتهای ذاتیاش برای نجات دیگران استفاده کند. با وجود برخی ضعفهای داستانی، این اثر همچنان اثری نوستالژیک و الهامبخش برای مخاطبان است.
۹
Another Day Of Life (2018)
کارگردانان: دامیان ننوف و رائول د لا فونته

یک روز دیگر از زندگی مستندی انیمیشنی است که بر اساس کتاب خاطرات روزنامهنگار مشهور لهستانی، ریشارد کاپوشچینسکی ساخته شده. داستان فیلم روایتگر سفر کاپوشچینسکی در اواسط دهه ۱۹۷۰ از ورشو به آنگولاست؛ کشوری که در آستانه استقلال قرار دارد و درگیر جنگ داخلی خونینی شده است.
با وجود استفاده از تکنیکهای موشن کپچر برای تولید انیمیشن، فیلم در کنار روایت داستانی خود از تصاویر آرشیوی و مصاحبههای واقعی نیز بهره میبرد تا پیوند ناگسستنی آن با واقعیت را حفظ کند.
کاپوشچینسکی به عنوان یک ناظر خارجی، به تدریج درگیر وقایع میشود و با رهبران انقلاب آشنا میگردد؛ همین موضوع باعث میشود که موقعیتهای اخلاقی دشواری را تجربه کند. در نهایت این تماشاگران هستند که باید درباره درست یا غلط بودن تصمیمات کاپوشچینسکی قضاوت کنند.
یک روز دیگر از زندگی اثری تکاندهنده و تفکربرانگیز درباره تاثیر جنگ بر انسانهاست.
۸
The Breadwinner (2017)
کارگردان: نورا توومی

نانآور داستان پرقدرت دختری نوجوان به نام پروانه را روایت میکند که در افغانستان سال ۲۰۰۱، پس از دستگیری ناعادلانه پدرش، با تصمیمی بزرگ مواجه میشود. بدون حضور یک مرد در خانواده که بتواند آنها را حمایت کند، پروانه مجبور میشود خود را به شکل پسر درآورد تا بتواند در جامعه ظاهر شده و نیازهای خانوادهاش را تأمین کند.
با پیشرفت داستان و آغاز حمله آمریکا به افغانستان، خطرات بیشتری پروانه و خانوادهاش را تهدید میکند و یافتن پدر در زندان به یک مأموریت حیاتی تبدیل میشود.
تماشای لحظات تلخ این فیلم آسان نیست، اما نانآور در لابهلای روایت سخت خود، لحظاتی از امید و مهربانی را به تصویر میکشد. فشار عظیمی که بر دوش شخصیت جوان داستان قرار دارد، باعث میشود تماشاگران به شدت با او ارتباط برقرار کنند و برای امنیتش دل بسوزانند.
از نظر بصری نیز، نانآور دنیایی زنده و پرجزئیات را خلق میکند که مخاطب را کاملاً درگیر خود میسازد.
۷
In This Corner Of The World (2016)
کارگردان: سونائو کاتابوچی

در این گوشه از دنیا داستان زندگی سوزو، دختر جوانی از هیروشیما را روایت میکند که پیش از بمباران اتمی عاشق میشود، خانواده تشکیل میدهد و تلاش میکند عزیزانش را در بحبوحه جنگ زنده نگه دارد.
این فیلم که براساس مانگای تحسینشدهای از فومییو کونُو ساخته شده، زندگی روزمره افرادی را به تصویر میکشد که در جریان جنگ جهانی دوم قربانی شدند، بدون آنکه جنگ انتخاب آنها باشد.
سوزو با تمام سادگی و معصومیتش، قهرمانی باورپذیر است که ناخواسته وارد گرداب فاجعه میشود و با فقدانهایی غیرقابل اندازهگیری دست و پنجه نرم میکند.
فیلم، صحنههای آرام و شاعرانهی آغازین خود را با خشونتهای ویرانگر جنگ به شدت در تضاد قرار میدهد.
در این گوشه از دنیا صادقانه و بدون اغراق به روایت یکی از بزرگترین تراژدیهای تاریخ میپردازد و همین صداقت، آن را به یکی از بهترین آثار در لیست ۱۰ فیلم برتر انیمیشن درباره جنگ تبدیل کرده است.
۶
Princess Mononoke (1997)
کارگردان: هایائو میازاکی

صحبت از ۱۰ فیلم برتر انیمیشن درباره جنگ بدون نام بردن از استودیو جیبلی و نابغهای چون هایائو میازاکی امکانپذیر نیست.
شاهزاده مونونوکه اثری است حماسی که در دوره موروماچی ژاپن (اوایل قرن ۱۴ تا اواخر قرن ۱۶) میگذرد، اما پیامهایی جهانشمول درباره رابطه انسان و طبیعت و تمایل بشر به خشونت را مطرح میکند.
در این فیلم، نبردهای انسانها با یکدیگر و با طبیعت، خط روایی اصلی را تشکیل میدهند؛ اما میازاکی با هنرمندی خاص خود نشان میدهد که زندگی بدون تعادل میان انسان و محیط زیست ممکن نیست.
پیامهای فیلم، که بیننده را به پرهیز از نفرت و قضاوت و دعوت به حقیقت و درک متقابل فرا میخوانند، در کنار سبک بصری خیرهکننده و موسیقی فراموشنشدنی، شاهزاده مونونوکه را به یک کلاسیک بیبدیل تبدیل کردهاند.
۵
The Iron Giant (1999)
کارگردان: برد برد

قبل از اینکه برد برد به یکی از برجستهترین کارگردانهای پیکسار تبدیل بشه، غول آهنین رو ساخت؛ یکی از احساسیترین فیلمهای دوران حرفهایاش. این انیمیشن علمی تخیلی در دوران جنگ سرد روایت میشود و داستان پسری تنها به نام هوگارت را دنبال میکند که با غول آهنین، یک بیگانه فلزی، ارتباط برقرار میکند.
با گذشت زمان، غول آهنین به عنوان یکی از فیلمهای پیشرو در زمینه داستانگویی و مفاهیم انسانی شناخته میشود و به بررسی روابط فردی در میان یک دوره پر از تردید در تاریخ میپردازد.
این فیلم رویکردی تازه به جنگ سرد دارد، چرا که بسیاری از آثار دیگر این دوران را از دریچه جاسوسی و ترس از دسیسهها و مخفیکاریها نشان میدهند. اما غول آهنین اول و foremost، داستانی است درباره تحمل و همدلی؛ جایی که غول آهنین به هوگارت کمک میکند تا در دوران آسیبپذیری دوباره به عشق و محبت بازگردد.
با این حال، فیلم همچنین خطرات اقدام به خشونت و استفاده از نیروی اول به جای برقراری ارتباط را مورد بررسی قرار میدهد.
۴
When The Wind Blows (1986)
کارگردان: جیمی تی. موراکامی

چندین فیلم درباره فاجعههای هستهای و پایان دنیا ساخته شده است که همگی به بحرانهای انسانی اشاره دارند که از دیرباز در ذهن بشر وجود داشتهاند. اما باید به وقتی باد میوزد توجه بیشتری بشه؛ درام بریتانیایی که در سال ۱۹۸۶ ساخته شد و انتقادی تیز از این فاجعهها ارائه میدهد. داستان فیلم حول زوجی به نامهای هیلدا و جیم میچرخد که پس از یک حمله هستهای در انگلیس زنده میمانند و همچنان امیدوارند که نجاتی در راه باشد، حتی وقتی احتمال آن کاهش مییابد.
داستانی دلخراش که پیام آن به هیچ وجه از دید بیننده پنهان نمیماند؛ چرا که هیلدا و جیم با پایان روزهایشان روبرو هستند و با از دست دادن ذرهای از امید، تلاش میکنند از بحران جان سالم به در ببرند.
اگرچه وقتی باد میوزد فیلمی خوشحالکننده نیست، اما تماشای آن ارزشمند است و به شدت یادآوری میکند که نتایج یک جنگ هستهای چگونه خواهد بود و هیچ راهی برای بازگشت به وضعیت عادی پس از آن وجود ندارد. این فیلم همچنین بر رابطه عاطفی هیلدا و جیم و عشق آنها تأکید میکند.
۳
Funan (2018)
کارگردان: دنیس دو

فونان در کامبوج پس از تصرف قدرت توسط خمریها (Khmer Rouge) روایت میشود و داستان چو، مادر جوانی را دنبال میکند که در تلاش است پسر کوچکش را پیدا کند، در حالی که مجبور است به کار سخت بپردازد، از گرسنگی رنج میبرد و شاهد مرگ خانوادهاش است. این یک داستان بیرحمانه و خشن از ناامیدی و شرایط غیرقابل باور است، و کارگردان آن، دنیس دو، از نمایش وحشتهای تجربه چو هیچگونه کوتاهی نمیکند. با این حال، چو برای بقا مبارزه میکند و هر چه در توان دارد، میکند تا عزت نفس و امید را حفظ کند، حتی زمانی که به نظر میرسد این امر غیرممکن است.
هیچگاه در فونان لحظهای وجود ندارد که شخصیتها به غیر از انسانهای شکستخورده و در جستجوی نجات از بدترین شرایط به نظر برسند. این فیلم حتی اگر تماشای آن دشوار باشد، ارزش زیادی برای مشاهده دارد و به خصوص برای تماشاگران غربی که ممکن است از این تاریخ ناآگاه باشند، فرصتی برای یادگیری بیشتر در مورد آن فراهم میآورد. فضای رنگی و محیط برجستهی فونان در تضاد کامل با داستان چو قرار دارد، اما نمیتوانیم از هیچکدام چشمپوشی کنیم.
۲
Persepolis (2007)
کارگردانها: مرجان ساتراپی و وینسنت پرونو

پرسپولیس که براساس رمان گرافیکی خود مرجان ساتراپی ساخته شده، یکی از بهترین نمونههای اقتباس سینمایی است که علاوه بر حفظ سبک هنری خاص اثر اصلی، داستانی شخصی و پرمعنا را روایت میکند. این فیلم داستان کودکی و نوجوانی مرجان در دوران انقلاب ایران را به تصویر میکشد، جایی که او با تمایلی قوی برای رها کردن محدودیتهای تربیتی خود و همچنین احساس دلتنگی شدیدی که پس از ترک کشور به آن دچار میشود، دست و پنجه نرم میکند.
مرجان شاهد اثرات رژیم بنیادگرای حاکم بر خانوادهاش است و تغییرات عمیقی که سیاستها در هر جنبه از زندگیاش ایجاد میکنند.
پرسپولیس نه تنها تصویری از تغییرات ایران نشان میدهد، بلکه انعکاسی از خود مرجان ساتراپی است که با آنچه دیده و تجربه کرده روبرو میشود و در جستجوی تعریف هویت ایرانیاش است. این فیلم داستانی حماسی از یک نوجوان است که از سنین پایین با مشکلات و چالشهایی روبرو میشود که برایش سنگین است، اما پرسپولیس به شکلی بیچون و چرا مخاطب را جذب میکند و باعث میشود که هم بخندد و هم به هویت و تاریخ خود فکر کند.
۱
Grave Of The Fireflies (1988)
کارگردان: ایسائو تاکاهاتا

شاید هیچچیز نتواند شما را برای تماشای قبری از شمعها، یکی از تراژیکترین و واقعیترین فیلمهای انیمیشن درباره جنگ، آماده کند. این فیلم داستان سیتا و خواهر کوچکش ستسوکو را روایت میکند که پس از بمبگذاری در ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم، خانه خود را ترک میکنند. سیتا و ستسوکو در این سفر پر از درد و رنج، در تلاشند تا در گوشهای از دنیا امن و آرامش پیدا کنند، در حالی که سیتا تلاش میکند تا با شادیهای کوچکی که هنوز در دنیا باقیمانده، خواهرش را تسلی دهد.
قبری از شمعها یکی از بهترین آثار استودیو جیبلی است که پس از تماشای آن، پیام و مفاهیم آن همچنان در ذهن بیننده باقی میماند. این فیلم با تمرکز بر دو شخصیت اصلی خود و نشان دادن اثرات جنگ بر زندگی آنها، به شکلی عمیق و درخور توجه فاجعه جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد. در حالی که بسیاری از فیلمها به روایت جنگ جهانی دوم پرداختهاند، قبری از شمعها با تمرکز بر داستان فردی سیتا و ستسوکو، فاجعه جنگ را با شدت بیشتری نمایش میدهد، داستانی که در نهایت به رسیدن به صلح، حتی با بهای سنگین آن، میانجامد.