بازی Split Fiction مانند عناوین قبلی استودیوی Hazelight، بهصورت کوآپ محلی یا آنلاین طراحی شده است. در راستای همین ویژگی همکاریمحور، نقد این بازی نیز به شکل دیالوگی بین استیون تِلبی (دستیار سردبیر) و آرون بِین (تولیدکننده محتوای ویدیویی) ارائه شده است. این دو، بازی را با هم تجربه کردهاند و در این بررسی نظراتشان را به اشتراک گذاشتهاند.
یک ماجراجویی جذاب و نوآورانه
مانند دو بازی قبلی Hazelight، Split Fiction یک ماجراجویی اکشن است که کاملاً بر پایهی همکاری دو نفره طراحی شده. این استودیو تقریباً بهتنهایی در این سبک فعالیت میکند و شاید انتظار برود که بعد از موفقیت It Takes Two کمی عقبنشینی کند، اما اتفاقاً برعکس است! هر بازی جدید آنها از عنوان قبلی بهتر و خلاقانهتر میشود و Split Fiction نیز از این قاعده مستثنی نیست.
دقیقاً! در هر نسخهی جدید، پیشرفت محسوسی را احساس میکنیم و این بار بیشترین تفاوت در روایت داستانی بازی دیده میشود. در Split Fiction، داستان حول محور دو نویسندهی جوان میچرخد که بهطور تصادفی وارد دنیای شبیهسازیشدهی داستانهای خود میشوند؛ یکی در سبک علمی-تخیلی و دیگری در دنیای فانتزی.
شخصیتهای اصلی، میو و زویی، هر کدام اهداف متفاوتی دارند اما یک حادثه باعث میشود درون این شبیهساز پیشرفته گیر بیفتند. این پیشزمینهی داستانی شاید عجیب به نظر برسد، اما فرصتی عالی برای طراحی یک ماجراجویی متنوع و پرهیجان ایجاد کرده است. در هر لحظه، دنیاهای علمی-تخیلی و فانتزی به شکل خلاقانهای با یکدیگر ترکیب میشوند و از همان ابتدا تنوع مراحل بازی چشمگیر است.
تنوع بینظیر در گیمپلی
استودیو Hazelight خیلی سریع بازیکنان را وارد جریان بازی میکند. شاید در برخی نقاط، روایت کمی شتابزده باشد، اما مشخص است که سازندگان نمیخواستند وقت زیادی را صرف توضیحات فنی کنند. چه اهمیتی دارد که این دستگاه دقیقاً چطور کار میکند؟ مهم این است که بازی از همان ابتدا شما را درگیر مکانیکهای متنوع کوآپ میکند.
کاملاً درست است. از همان ابتدا، کنترلها روان و خوشدست هستند و حرکت در محیط بازی حس نرمی و دقت بالا دارد. مکانیکهای اصلی مانند پرش دوبل، دَش و گرفتن اشیاء ساده اما کارآمد طراحی شدهاند. اما چیزی که این بازی را متمایز میکند، تغییرات مداوم و خلاقانه در گیمپلی است. هیچ بخشی بیش از حد طولانی نمیشود و هر مرحله حس تازگی دارد.
دقیقاً! یکی از مشکلات من با It Takes Two این بود که بعضی مکانیکهای آن زیادی کش داده شده بودند و باعث میشد بازی طولانیتر از حد واقعیاش احساس شود. اما در Split Fiction، با وجود مدت زمان مشابه (۱۲-۱۳ ساعت)، همهچیز سریع، متنوع و هیجانانگیز پیش میرود.
لحظات خاطرهانگیز و مراحل خلاقانه
مکانیکهای گیمپلی دائماً تغییر میکنند. یک لحظه شما در حال پرواز با یک سفینه جنگی هستید، در حالی که یک بازیکن کنترل هدایت را برعهده دارد و دیگری مسئول شلیک است، و در لحظهای دیگر باید از ترولهای خشمگین در یک شهر قرون وسطایی پر از لیمو فرار کنید! این تنوع باعث میشود بازی هرگز یکنواخت نشود.
یکی از مراحل مورد علاقهی من، جایی بود که از جتپکها برای عبور از یک دنیای علمی-تخیلی استفاده کردیم. در یک باسفایت چندمرحلهای، سبک گیمپلی مدام تغییر میکرد—یک لحظه به سبک دوبعدی، بعد مثل Crash Bandicoot باید به سمت دوربین فرار میکردیم، و سپس وارد یک محیط کاملاً سهبعدی و آزاد شدیم! این میزان خلاقیت در طراحی مراحل واقعاً حیرتانگیز بود.
داستانی ساده اما تأثیرگذار
شاید داستان بازی پیچیده و پر از غافلگیری نباشد، اما کاملاً متناسب با ساختار بازی است. رابطهی میو و زویی در طول ماجراجوییشان تغییر میکند و از دو غریبه به دوستانی صمیمی تبدیل میشوند. هرچند برخی پیچشهای داستانی از قبل قابل پیشبینی هستند، اما روایت کلی همچنان جذاب باقی میماند.
بله، بعضی از اتفاقات داستانی را میشد حدس زد، اما همچنان تأثیرگذار بودند. البته شخصیت آنتاگونیست بازی کمی سطحی و کلیشهای است و اگر بخواهید بیش از حد دربارهی نقشهی او فکر کنید، احتمالاً متوجه نقاط ضعف زیادی خواهید شد! اما تمرکز اصلی بازی روی رابطهی میان میو و زویی است که خیلی بهتر و طبیعیتر از رابطهی کودی و می در It Takes Two پرداخته شده است.
عملکرد فنی عالی و جلوههای بصری خیرهکننده
من بازی را روی PS5 استاندارد اجرا کردم و عملکرد بازی کاملاً روان و بدون افت فریم بود، با ۶۰ فریم بر ثانیهی ثابت. حتی در بخش آنلاین نیز هیچ تأخیری حس نکردیم، که برای یک بازی کوآپ واقعاً مهم است.
روی PS5 Pro نیز هیچ مشکلی وجود نداشت. البته در زمان بررسی هیچ گزینهی گرافیکی مخصوص PS5 Pro در تنظیمات بازی مشاهده نکردیم، اما با این حال، بازی از نظر بصری چشمنواز است و برخی محیطها واقعاً تماشایی طراحی شدهاند.
نتیجهگیری
Split Fiction بدون شک بهترین بازی استودیوی Hazelight تا به امروز محسوب میشود. این عنوان یک ماجراجویی همکاریمحور منحصربهفرد را ارائه میدهد که با گیمپلی متنوع، مکانیکهای خلاقانه و طراحی بصری چشمگیر بازیکنان را تا آخرین لحظه سرگرم نگه میدارد. اگر عاشق بازیهای کوآپ هستید، این اثر را از دست ندهید!
✅ نقاط قوت:
✔️ تنوع گیمپلی بینظیر
✔️ کنترلهای دقیق و روان
✔️ طراحی مراحل خلاقانه
✔️ گرافیک زیبا و عملکرد فنی عالی
❌ نقاط ضعف:
– داستان کمی قابل پیشبینی است
– ممکن است برای بازیکنان تازهکار چالشبرانگیز باشد